مالکیت فکری، به ابداعات و دستاوردهای ذهنی اشاره دارد. اختراعات، آثار ادبی و هنری، نمادها، نام و تصاویر مورد استفاده در تجارت و بهطور خلاصه، تمامی داراییهای نامشهودی که با استفاده از قدرت فکر و ذهن انسان پدید آمده است را میتوان در قالب داراییهای فکری تعریف نمود. مالکیت فکری، بنا به تقسیمبندی سازمان جهانی مالکیت فکری «WIPO» ، به دو دسته اصلی تقسیم میشود:
مالکیت صنعتی، شامل پتنتها، نشانها و علائم تجاری، طراحیهای صنعتی و نشانهای جغرافیایی؛
کپیرایت آثار ادبی (مانند رمان، شعر و نمایشنامه)، فیلم، موسیقی، آثار هنری (مانند نقشهها، نقاشیها، عکسها و مجسمهها) و همچنین طراحیهای معماری.
با این تعریف، مشخص میشود که مالکیت فکری نیز مانند سایر انواع مالکیت، دارای قابلیت ارزش افزایی است. اما چگونه میتوان به منافع و مزایای مالکیت فکری دست یافت، از آن محافظت نمود و حتی آنها را به دیگران انتقال داد؟ اینجاست که مفهوم حقوق مالکیت فکری یا «Intellectual Property Rights-IPR» به کمک میآید.
حقوق مالکیت فکری، مشابه با هر حق مالکیت دیگری، به صاحبانش، اعم از مخترع یا صاحبامتیاز یک پتنت، مالک یک نشان تجاری، نویسنده یا شاعر یک اثر ادبی و یا مالک یک طرح صنعتی متمایز، کمک میکند تا از نتایج و منافع کار خود و سرمایهگذاریهای انجام گرفته در راستای خلق و توسعه آن، بهرهمند شده و مانع از سوء استفادههای احتمالی دیگران شوند.
مالکیت فکری، پدیدهای بسیار حیاتی برای کسبوکارهای امروزی محسوب میشود که در عین حال، رفاه و پیشرفت بشریت نیز به آن وابسته است. صاحبنظران و متخصصین حوزه مالکیت فکری، برای اهمیت ترویج و اشاعه این مهم، چند دلیل کلیدی را ذکر میکنند:
پیشرفت جوامع و رفاه عمومی، منوط به توانمندی و قابلیت خلق و توسعه ابداعات فناورانه و آثار فرهنگی است که ارتباطی مستقیم با مالکیت فکری دارد .
حمایت و حفاظت قانونی از آثار و ابداعات جدید، موجب افزایش سرمایهگذاریها با هدف نوآوری بیشتر خواهد شد .
ارتقاء و حمایت از مالکیت فکری، موجب رشد اقتصادی، ایجاد شغل و صنایع جدید و افزایش کیفیت زندگی میگردد .
مالکیت فکری در یوتیوب
در عصر جدید، ظهور رسانههای پرمخاطبی چون یوتیوب، فیسبوک، اینستاگرام و …، مسئله حفاظت از مالکیت فکری را با چالشهای جدیدی روبهرو کرده است. هر یک از این رسانهها، در مواردی بدلیل عدم تلاش برای رعایت حقوق مالکیت فکری با جریمههای سنگینی روبهرو شده اند؛ بنابراین، عجیب نیست که اقدامات قابل توجهی نیز توسط چنین رسانههایی در راستای تضمین نشر قانونی محتوا، انجام شده باشد. برای مثال، سامانه مدیریت حقوق مالکیت فکری یوتیوب از سه بخش کلی تشکیل شده است:
سیستم مدیریت حقوق یوتیوب، که در هنگام بارگزاری یک ویدئو وظیفه شناسایی صاحب (صاحبان) اصلی آن را بر عهده دارد. این سیستم، مشی کلی حفاظت از حقوق صاحبان آثار را تبیین کرده و از آن جهت حفظ منافع صاحبان آثار بهره میجوید.
سامانه Content ID، که به طور هوشمند محتوای منتشر شده را از نظر محتوایی مورد ارزیابی قرار میدهد و در صورت وجود تشابه غیر مجاز، خطمشی قواعد تعریف شده را برای ویدیوی مورد نظر اعمال میکند.
ویدئوهای یوتیوب، که نمایشی عمومی از دارایی فکری کاربران است که در سایتcom در دسترس کاربران است.
هر دارایی فکری (خواه ویدئو باشد، خواه موسیقی و …) که بر روی یوتیوب بارگزاری میشود، دارای سه نماینده در هر یک از سه بخش فوقالذکر خواهد بود. فرض کنید که کسی یک ویدئو از شعبدهبازی خویش بر روی یوتیوب بارگزاری میکند. نماینده این محتوا در سیستم مدیریت حقوق، “دارایی سرمایهای[1]” است در حالی که نماینده آن در بخش Content ID، مرجع نام دارد که با سایر محتواها مقایسه میشود. در نهایت، نماینده محتوای بارگزاری شده در ویدئوهای یوتیوب، یک فایل ویدئویی قابل مشاهده توسط همگان میباشد.
دارندگان حق کپی رایت در یوتیوب میتوانند با بهکارگیری رگتک و با استفاده از سیستمی به نام “content ID”، محتوای خود را به راحتی شناسایی و مدیریت کنند. محتوای ویدئویی بارگذاری شده جدید در یوتیوب، در برابر پایگاه دادهای از محتوای موجود ارزیابی خواهد شد.
صاحبان دارایی فکری از نوع “موسیقی ، فیلم ، نمایش تلویزیونی ، بازی های ویدیویی و سایر مواد محافظت شده” در یوتیوب، میتوانند از ابزار شناسه محتوا برای شناسایی مطابقت خودکار محتوا استفاده کنند. در موارد تطبیق، مالک تصمیم میگیرد که یا تبلیغاتی را در آن ویدیو قرار دهد و کسب درآمد کند، یا با ضبط اطلاعات مربوط به مخاطبان، آنها را ردیابی کند و یا تصمیم به حذف محتوای انتشار یافته بگیرد.
شناسه محتوا با استفاده از تکنولوژی و قانونهای تنظیمگر مربوطه به صاحبان ویدیو برای شناسایی و استفاده از حقوق خود کمک میکند. در حوزه موسیقی نیز فناوری ACR به حفظ مالکیت فکری فعالان این حوزه کمک میکند. در نوشتهی بعد با توضیح این فناوری و یک شرکت فعال در این حوزه به نام Audible magic به دیگر موارد استفاده از رگتک اشاره میکنیم.
رگتک یکی از زیرمجموعههای فینتک است که امکان رعایت الزامات قانونی را برای شرکت های خدماتی فراهم می کند. استفاده از فناوری رگتک مزایای ویژه ای را برای این دسته از شرکت ها به همراه دارد که از جمله آنها می توان به صرفه جویی در هزینه ها، کاهش ریسک های قانونی و مالی، افزایش سرعت ارائه خدمات و افزایش قدرت انعطاف پذیری در بلند مدت اشاره کرد.
فناوری مالی یا فینتک چیست؟
فین تک به معنای “کاربرد نوآورانه فناوری در خدمات مالی” می باشد. فین تک با استفاده از نرم افزارها و الگوریتم های تخصصی که در کامپیوتر و تلفن همراه هستند، به شرکتها، صاحبان مشاغل و مصرف کنندگان کمک میکند تا به صورت بهینه تری به مدیریت خدمات مالی و فرآیندهای آن بپردازند.
قرن بیست و یکم نقطه آغاز ظهور و بروز فناوری فین تک در جهان می باشد. پیشتر، فناوری فین تک به صورت انحصاری تنها در حوزه موسسات بزرگ مقیاس بکار گرفته می شد. با بروز تغییرات در دیدگاه ها و فرآیندها و حرکت به سوی ارائه خدمات بر پایه مشتریمداری و همچنین امکان ارائه خدمات فناورانه، اقبال به فینتک منجر به رشد و ترقی این پدیده در طول تاریخ گردید. به گونه ای که هم اکنون این پدیده صنایع مختلفی از جمله آموزش، بانكداری خرده فروشی، جمع آوری سرمایه غیرانتفاعی و مدیریت سرمایه گذاری را در بر گرفته است.
چشم انداز فین تک
برخی از فعال ترین زمینه های نوآوری فین تک، شامل موارد زیر می باشد:
ارز رمزنگاری شده و پول نقد دیجیتال
فناوری بلاکچین
قراردادهای هوشمند:این نوآوری با استفاده از تکنولوژیها و الگوریتمهای رایانه ای (غالباً با استفاده از بلاک چین) قراردادهای خریداران و فروشندگان را به طور خودکار اجرا می کند.
بانکداری باز: مفهومی است که به زنجیره بلوکی متکی بوده و بر این استدلال استوار است که اشخاص ثالث باید به داده های بانکی دسترسی داشته و با استفاده از برنامه هایی نوآور، اتصال یکپارچه میان موسسات مالی و ارائه دهندگان شخص ثالث به یکدیگر تامین گردد.
فناوریهای بیمهای:هدف اصلی این نوآوری استفاده از فناوری به منظور تسهیل فرآیندهای صنعت بیمه می باشد.
رگتک:هدف اصلی این نوآوری کمک به شرکت های خدمات مالی به منظور انطباق هر چه بیشتر با قوانین حوزه صنعت می باشد. از جمله سایر مزایای این نوآوری در حوزه مالی می توان به مبارزه با کلاه برداری و پولشویی به وسیله پروتکل های خاص اشاره کرد.
مشاوره رباتیک: مشاوران رباتی از الگوریتم های خاصی به منظور ارائه خدمات مشاوره ای خودکار و بلادرنگ در زمینه سرمایه گذاری مالی به مشتریان خود، استفاده می کنند. شاخصه اصلی این نوآوری حداقل مداخله انسان در ارائه خدمات مشاوره ای می باشد.
Unbanked/underbanked: هدف اصلی این نوآوری خدمت رسانی به افراد محروم یا کم درآمد جامعه می باشد که در طول زمان توسط بانک های سنتی یا شرکت های اصلی خدمات مالی نادیده گرفته شده اند.
امنیت سایبری:هدف اصلی امنیت سایبری …. می باشد. با توجه به گسترش جرایم اینترنتی و امکان ذخیره سازی داده ها توسط افراد مختلف، مفهوم امنیت سایبری و فینتک با یکدیگر گره خورده اند.
مشاهده ویدئو (فینتک چیست؟ کاربران آن چه کسانی هستند؟)
تنظیمگری و فین تک
یکی از مهمترین حوزه هایی که اصول تنظیم گرایانه در آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، حوزه خدمات مالی است. چراکه به هنگام تلفیق فناوری در فرآیندهای خدمات مالی، مشکلات نظارتی شرکتهای فعال در این زمینه چند برابر گردیده و در نتیجه رعایت اصول تنظیم گرایانه در آنها، به عنوان یکی از مهمترین نگرانی های دولتها پدیدار شد. این مشکلات به صورت کلی یا تابعی از فناوری بوده و یا ناشی از عدم انطباق کامل سازوکارهای حوزه صنعت بر حوزه فناوری می باشد. به عنوان مثال، اتوماسیون سازی فرآیندها و دیجیتالیزه شدن داده ها، شرکت های فینتک را در برابر حمله هکرها آسیب پذیر کرده است. در این رابطه می توان به تجربیات مرتبط با هک شدن شرکت های کارت اعتباری و بانک ها اشاره کرد که بیانگر سهولت دسترسی بازیگران پرخطر به سیستم ها و ایجاد صدمات جبران ناپذیر می باشد.
در چنین شرایطی مهمترین نگرانی مصرف کنندگان مربوط به ریسک سوء استفاده از اطلاعات شخصی و داده های مهم مالی و همچنین چگونگی پذیرش مسئولیت چنین حملاتی می باشد.
با این وجود به دلیل تنوع بالای خدمات قابل ارائه توسط فناوری های فین تک و صنایع مختلفی که در آنها فعالیت می کنند، تهیه یک رویکرد واحد و جامع برای حل این مشکلات دشوار است. به منظور حل این مشکلات در بیشتر موارد، دولت ها از مقررات سنتی که در دسترس داشته اند استفاده کرده و در برخی موارد، این مقررات را با اصول حاکم بر نوآوری های فین تک انطباق داده اند. در این ارتباط به عنوان مثال می توان به ابتکارات سندباکس اشاره کرد که در واقع سازوکارهایی برای آزمودن رویکردهای جدید در یک محیط کم خطر بوده و به منظور ارزیابی پیامدهای فناوری در حوزه های مالی ایجاد شده اند. تصویب مقررات عمومی حفاظت از دادهها نیز می تواند به عنوان مثال دیگری از انطباق قوانین با نوآوری های فین تک مطرح گردد که در واقع چارچوبی برای جمعآوری و استفاده از دادههای شخصی در اتحادیه بوده و هدف اصلی آن محدود کردن میزان دادههای شخصی موجود در بانکها است.
در ادامه درباره مقررات عمومی حفاظت از داده، جزییات آن، و ارتباط آن با حوزه رگتک میپردازیم.
یکی از مهمترین درسهایی که انقلاب صنعتی اول به ما می آموزد، این است که تحولات فناورانه، نیازمند تحول در الگوهای حکمرانی است. سیاستمداران، در پاسخ به چالشهای جدید آهسته عمل میکنند. آنها سعی میکنند قدرت را متمرکز کرده و روشهای قدیمیتر و شناخته شدهتر کنترل را دنبال کنند؛ اما فناوری تغییرات را لاجرم با سرعت غیرقابلمهار ادامه میدهد و نظم مرسوم توافقات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را بازآرایی میکند. این امر نهتنها برای انقلاب صنعتی اول، بلکه برای اکنون ما نیز صدق میکند. بنابراین، انقلاب فناورانه، به نظریه جدیدی از حکمرانی نیاز دارد. در مقابل این پیشزمینه، تعداد بسیار کمی از سیاستمداران میتوانند در مورد چگونگی استفاده از فناوری برای بهتر شدن جامعه صحبت کنند. بحث در خصوص اینکه دولت خیلی بزرگ باشد یا خیلی کوچک باشد، یک بحث قدیمی است. سوال این است که آیا دولت مدرن، به اندازه کافی چابک است تا بتواند نوآوری، رقابت و شکوفایی گستردهای را در اقتصاد جدید تقویت کند. برای رسیدن به این هدف، دولتها باید خود را پیرامون تکنولوژیهای جدید، فرهنگها و مدلهای عملیاتی که در حال حاضر به صورت ارگانیک در حال تکامل هستند، مجددا ساماندهی کنند.امروزه جوامع بشری به دنبال افزایش استقلال، آزادی عمل و دستیابی بهسطح بیشتری از امکانات توام با حفظ منافع خود هستند، همین امر نهادهای ادارهکننده جامعه را در مقابل حجم زیادی از مسئولیتها و کنشها و انتظارات ناشی از تعاملات و روابط قرار میدهد؛ در سالهای اخیر شاهد ظهور فناوریهایی هستیم که تاثیرات بسزایی در جامعه و کارکردهای آن برجای گذاشته است. تعامل و ایجاد ارتباطات بر پایه شبکهها و دادهها، استفاده از بسترهای رسانهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی، بلاکچین و… از جمله فناوریهای نوظهوری هستند که سبب ایجاد تغییراتی از جنس نظمِ نوین در زندگی بشر شده است. با این همه، این موضوع که ساختارهای ادارهکننده جامعه در مواجهه با فناوریهای نوظهور چگونه باید نقشآفرینی کنند تا منفعت عمومی تضمین شود، در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تنظیمگری مفهومی است که ابتدا در ادبیات علوم اقتصادی معرفی شد، رفته رفته در تمامی حوزههای پژوهشی علوم انسانی گسترش یافت و امروزه به یکی از مهمترین نقشهای دولتها بدل شده است. از دیرباز، دولتها در مواجهه با تقابلات انتفاعرسانی میان منفعت عمومی و منافع شخصی، در ساختارهای خدماتی و اقتصادی خصوصی به دنبال راهکارهایی نوآورانه بودهاند. برنامهریزی و تلاش دولتها برای حفظ و ارتقا منفعت عمومی به کمک طراحی سیاستهای مداخلهگرانه و وضع مقررات را میتوان بهعنوان تعریفی کلی از تنظیمگری مدنظر قرار داد. در حقیقت رفتار تنظیمگرانه ترکیبی از سیاستها و قوانین است که با هدف حفظ نفع عمومی در مقابل فعالیتهای خصوصی مانند فعالیتهای صنعتی و تجاری از جانب دولت یا نمایندگان دولتی اجرا(انجام) میشود. عموما، طراحی و اجرای سیاستهای تنظیمگرانه از طریق نهادهای ذیل دولت پیادهسازی میشود. در عصر حاضر، نظر به سرعت رشد چشمگیر فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، دولتها همواره با چالشهایی در حوزه تنظیمگری مواجه بوده و هستند، نظارت بر آنچه در عصر کلانداده در شبکههای اجتماعی میگذرد و تنظیمگری هوشمند و چابک متناسب با هر سرعت و پویایی وقایع در عصر دیجیتال از جمله این چالشهاست. دولت ها در مواجهه با چالشهای عنوان شده، معمولا با توجه به ظرفیتهای موجود اقدام به وضع مقررات جدید و افزایش شبکههای نظارتی میکنند. اما پاسخ به این سوال نیز حائز اهمیت است؛ با نگاه به ظهور فناوریهای جدید و پیامدهای گسترده اجتماعی آنها، این پرسش مطرح میشود که آیا رویکردهای سابق دولتها برای تنظیمگری(معنای طراحی، وضع قوانین و پیادهسازی و نظارت پسینی)، همچنان بهترین مسیر است؟ همانطور که برای مقابله با یک ساختار مخرب و منفی، طراحی ساختاری قویتر لازم است، دولتها در حوزه تنظیمگری نیز برای صیانت از منفعت عمومی در مواجهه با فناوریهای نوظهور نیازمند ابزارهای تنظیمگری مبتنی بر فناوری هستند؛ توگویی عصرجدید نیازمند خطمشیهایی است که به زبان فناوری بیان و اجرا میشوند.
اکنون، بخش غیرقابلانکاری از اقتصاد دیجیتال در سیطره رسانه های نوین و پلتفرمهای دیجیتال صوت و تصویر قرار گرفته است؛ مسلما به همان اندازه که اکنون اینترنت و شبکههای اجتماعی به عنوان یک رسانه تاثیرگذار و فراگیر، از سوی حاکمیت ملی به مثابه تهدید یا تخریب تلقی میشود، رادیو نیز در اوان معرفی عمومی، چنین ارزیابی میشد؛ زمانی که پانصد سال پیش، انقلابی در صنعت چاپ رخ داد، نیز موجب واکنش از سوی حاکمیت شد. حتی زمانی که کبوترهای خانگی یک فناوری اولیه برای حمل یک پیام بودند، نمونههایی از واکنشها و کنترلها وجود داشته است! بنابراین، در طول تاریخ، هر شیوه جمعآوری یا انتقال اطلاعات جدید، موجب واکنش خاص خود از سوی حاکمیت شده است. دست بر قضا، دامنه اثرگذاری این رسانهها در دورانی که جهان با همهگیری کرونا دست و پنجه نرم میکند به مراتب بیشتر شده است. اقبال به استفاده از آموزشهای الکترونیکی، استفاده از اکرانهای آنلاین سینمایی و پخش فیلم و سریالهای نمایش خانگی بر بستر پلتفرمهای رسانهای دیجیتال مثالهایی هستند که همگی ما کم و بیش با آنها برخورد داشتیم. نظر به اینکه در کشور ما نیز استفاده از پلتفرمهای رسانهای دیجیتالی در حال رشد است و افراد در سنین مختلف و با مقاصد مختلف را در بر میگیرد، اهمیت و لزوم تنظیمگری در فضای رسانههای صوت و تصویر بیش از پیش مطرح میشود. تجربیات کشورهای دیگر در حوزه تنظیمگری رسانهای نشان میدهد که نهادهای تنظیمگر هنگام مواجهه با چالشها، اگر ابتکار عملی متناسب با شرایط از خود نشان ندهند، قطعا دچار مشکلاتی خواهند شد که در تعارض با حفظ منافع عمومی است. برای مثال در جریان تیراندازی در دو مسجد، در کشور نیوزلند فرد ضارب با استفاده از سرویس پخش آنلاین فیسبوک تصاویر حمله به این دو مسجد و تیراندازی به افراد حاضر را بصورت برخط به اشتراک گذاشت. این موضوع سبب واکنشهای بسیاری در سراسر دنیا شد. فیسبوک پس از وقوع این اتفاق و اعمال فشارهای اجتماعی و دولتی، اعلام کرد که برای جلوگیری از اشاعه خشونت در فضای مجازی، با سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه و همکاری با واحدهای تحقیقاتی در دانشگاهها، تکنیکهای شناسایی ناهنجاریهای رفتاری را در پخش آنلاین توسعه میدهد و در همین راستا بزودی سیاستی را اجرا میکند که به صورت بهنگام نسبت به پخش آنلاین صحنههای حاوی خشونت جلوگیری کرد. بر این اساس، نهادهای تنظیمگر در جستجوی اقدامات اثرگذارتر به مدد مجهزشدن به ابزارهای فناورانه هستند؛ ابزارهایی که گاها به اندازه چندین مصوبه و لایحه تنظیمگرانه موثر میافتند. در این راستا و به منظور تسهیل گذار به رویکردهای نوین تنظیمگری در جهان، سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی(ساترا) به عنوان نهاد تنظیمگر رسانههای نوین در کشور، به دنبال تدارک برگزاری رویدادی با عنوان فناوریهای تنظیمیار است تا با استفاده از ایجاد پیوند میان مسائل مربوط به حوزه تنظیمگری رسانههای برخط و اتکا بر ظرفیت نخبگان و شرکتهای دانشبنیان بومی بتواند به کمک این راهحلهای فناورانه در مسیر هوشمندسازی مداخلات سیاستی و اهتمام نسبت به حفظ و صیانت از منافع عمومی شهروندان گام بردارد.
مقررات عمومی حفاظت از دادهها (GDPR) یکی از چالش برانگیزترین اقدامات نظارتی می باشد که تصویب آن منجر به تغییر قوانین حاکم بر حفاظت از دادهها و مسائل مربوط به حریم خصوصی در اتحادیه اروپا و فراتر از آن گردید. به طور کلی GDPR به مدیریت گسترده داده، ارزیابی مجدد موقعیتهای ریسک، میزان رشد و پیشرفت رویهها، میزان سازگاری سیستمها به طور پیشفرض، و همچنین تعیین میزان انطباق داده ها با اصول حفاظت از داده ها میپردازد.
با این وجود قوانین GDPR و بسیاری از مقررات جدید دیگر، فشار وارد بر موسسات مالی را افزایش دادهاند. چراکه چگونگی انطباق هزینهها و منابع با این قوانین به عنوان مشکل جدیدی برای تجارت تبدیل شده اند که دیگر نمیتوان با روشهای سنتی به حل آنها پرداخت. در این میان مفاهیم مرتبط با نوآوری های رگتک موضوعیت پیدا می کنند. کاربرد این نوآوری ها به توانمندسازی بنگاه های صنعتی و شرکت های مالی به منظور انطباق با اصول و برخورداری از مزایای قوانین GDPR مرتبط میشود. به عبارت دیگر نوآوری های رگتک فرصت های جدیدی برای سازمانها ایجاد میکنند تا ضمن ایجاد ارزش افزوده برای آنها، منجر به تسهیل فرآیند انطباقپذیری با قانون میشود.
بطور کلی قوانین حوزه GDPR به جهت صیانت از دادهها در تمامی مراحل جمع آوری، پردازش، ذخیرهسازی، بهروزرسانی، انتقال، بایگانی، پاک شدن دادهها و … تدوین شده است. به همین دلیل می توان گفت که کلیه عملکردهای داده از بدو تولید تا زمان حذف کامل آنها، تحت تأثیر قوانین GDPR قرار دارند. اصول اساسی راهنمای تنظیم مقررات عبارتند از:
قانونمندی، عدالت و شفافیت
محدودیت اهداف
دورههای معین و محدود ذخیره سازی
کیفیت داده
به حداقل رساندن دادهها
مسئوليت پذیری
امنیت اطلاعات
محافظت از داده ها به وسیله فرایندهای طراحی شده و پیش فرض
مبانی قانونی پردازش داده
اصول و قوانین انتقال داده
شکل1: اصول اساسی راهنمای تنظیم مقررات
به منظور ایجاد انطباق در میان سازوکار جاری شرکت ها با قوانینGDPR ، شرکتها باید اطلاعات شفافی در ارتباط با محل ذخیرهسازی دادههای شخصی، روابط و ارتباط میان ذخیرهسازی دادههای مختلف، افرادی که داده را پردازش میکنند و افرادی که از داده استفاده میکنند، ارائه دهند. در تمامی این زمینه ها نیز، رعایت اصول مربوط به انتقال، ذخیره سازی و حفظ کیفیت داده ها ضروری می باشد.
اجرای دقیق
یکی از یافتههای کلیدی به هنگام بررسی فرآیند قانونگذاری از سال های گذشته تا کنون حاکی از آن است که ادعای صیانت از دادهها و رعایت اصول مربوط به آنها در گذشته نسبتاً ضعیف بوده است. این در حالی است که طبق قوانین GDPR، مسئولیت صیانت از داده ها به طور مستقیم متوجه مدیران رده بالا و مسئولین ارشد محافظت از دادهها بوده است. در صورت نادیده گرفتن و سهل انگاری در رعایت اصول و قوانین مربوطه، مجازاتهای ویژهای برای آنها در نظر میگرفتند. طبق آنچه که توسط اتحادیه اروپا اذعان شده، این مجازات ها به طور اعم می تواند در قالب جریمه های مالی و یا مبنای گسترده ادعاها در نظر گرفته شود.
جریمههای مالی
در سال های اخیر احتمال اینکه شرکتها، در صورت عدم رعایت قوانین GDPR محکوم به پرداخت جریمه های مالی گردند به شدت افزایش یافته است. این جریمه ها میتواند تا سقف 20 میلیون یورو و یا به میزان 4٪ از گردش مالی سالیانه مجرم در نظر گرفته شود. با این حال طبق قوانین GDPR، در صورتی که ثابت شود تلاشهای مربوط به صیانت از دادهها توسط شرکت کاملاً مشهود، سازنده و فعال بوده است، جریمهها به میزان کمتری اعمال خواهند شد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که مسئولیت اثبات انطباق فرآیندهای شرکت با اصول GDPR کاملاً به عهده مسئول كنترل داده های شرکت می باشد. بدین ترتیب یکی از مهمترین وظایف مسئول کنترلکننده داده این است که یک چارچوب قراردادی مناسب با سایر ارائه دهندگان خدمات ایجاد کند تا در صورت بروز هر نوع عدم تطابق با اصول GDPR مسئول بروز این ناهماهنگی مشخص گردد.
مبنای گسترده ادعاها
همراه با بار اثبات معکوس که اکنون بر عهده تأمینکننده است، کاربرد ادعاها نیز گسترش یافته است. بدین ترتیب هر کنترل کننده و پردازنده میتواند در صورت خسارت مسئول شناخته شود. دامنه این پاسخگویی کل خسارت را در بر میگیرد. اگر پردازندههای متعددی درگیر ادعایی شوند، شخصی که خسارت را به طور کامل جبران کرده است، می تواند پردازندههای دیگر را برای جبران خسارت مطالبه کند. کنترل کنندههای داده و پردازندههای داده باید به آمادگی لازم به منظور پیگیری اصول GDPR دست یابند.
نتیجهگیری
رگتک با استفاده از یک چارچوب جامع، که دادهها را به رویهها، سیستمها و مقررات مربوط میکند، می تواند فرآیند مدیریت دادههای شخصی را تسهیلگری کند. به عبارت دیگر رگتک نشان میدهد که چگونه نوآوری، در قالب فناوری می تواند منجر به کاهش قابل توجه و کنترل موثر پیچیدگی، ساده سازی روند مدیریت دادهها، کاهش هزینه های اجرایی و همچنین کاهش ریسک فرآیندها گردد. از جمله مزایای بهره گیری از این نوآوری می توان به افزایش شفافیت، اطمینان، اعتماد، بهبود عملکرد و افزایش مزیت های رقابتی سازمان ها اشاره کرد. در نتیجه می توان چنین اذعان نمود که GDPR یکی از چالش برانگیزترین اقدامات نظارتی اخیر است که اگر به شیوه صحیح و اصولی اجرا گردد می تواند فرصت های بی شماری را برای جلب اعتماد مشتریان و ایجاد مزیت های رقابتی ویژه در زمینههای متنوع ایجاد کند.
نهادهای تنظیمگر در سراسر جهان به طور معمول با مشکلات اساسی مشابهی روبرو هستند: آنها منابع کافی در اختیار ندارند؛ فرآیندهای پیچیده داخلی به میزان کار آنها میافزاید، در حالی که فشارهای خارجی احساس اضطرار را برای انجام کار در کمترین زمان ایجاد میکند. از جمله چالشهایی که بسیاری از تنظیمگران با آن روبرو هستند عبارتند از: کمبود نیروی کار، کارهای ناتمام و انباشته، مجوزها و اجازه مطالبات، منطق مقررات، و کاهش هزینههای انطباق. در چنین شرایطی، فناوریها میتوانند به تنظیمگران كمك كنند تا «كار سخت» را خودکارسازی كرده و تصمیمات سریعتر و دقیقتری بگیرند. در حقیقت، هم تنظیمگران و هم تنظیمشوندگان، میتوانند از فناوریها برای مواجه شدن موثّر با فرآیندهای پیچیدهی مربوط به انطباق بهرهمند شوند.
رگتک مدیریت فرآیندهای نظارتی به کمک فناوری است که اگرچه تاکنون عمدتا در صنعت مالی بهکار گرفته شده است؛ با این حال، قابل تعمیم به سایر بخشها و فرایندهای نظارتی است. صنایع غیر مالی نیز ملزم به رعایت تعهدات مربوط به انطباق با مقرراتی مانند مقررات زیست محیطی، مقررات عادی، قوانین کار و … میباشند. بنابراین، در بخشهای غیر مالی نیز هرگاه نظارت همچون نظارت بر انطباق در بخشها و موسسات مالی، یک کار پر زحمتو پرهزینه باشد، رگتک میتواند راهحلهایی کارآمد و مقرون به صرفه برای انطباق با قوانین و مقررات ارائه دهد.
در سال 2018، سازمان تنظیم مقررات ارتباطات راه دور هند (TRAI) پیشنویس آییننامهای با عنوان «تنظیممقررات اولویتهای مشتری در ارتباطات تجاری از راه دور» را برای رفع مشکل ارتباطات تجاری ناخواسته منتشر کرد. در این آیین نامه، اتّخاذ فناوریهای توزیع شده (یا بلاکچین)، به عنوان یک رگتک برای اجرای انطباق نظارتی در کنار فراهم آوردن فضا برای ظهور و بروز نوآوریهای جدید در بازار از قبل پیشبینی شده است. تنظیمکننده همچنین اشاره کرده است که به نظر میرسد این اولین نمونه در جهان است که از این فناوری در این مقیاس و در بخش ارتباط راه دور استفاده میکند.
مدلهای تجاری در عصر دیجیتال، اغلب از ترکیبی از فناوریها و ابزارهای تجاری استفاده میکنند تا روشهای کاملاً جدیدی برای ارائه محصولات و خدمات خود ارائه کنند. در اینجا سه حوزه قابل مشاهده وجود دارد که عبارتند از افزایش بهرهوری داخلی؛ بهبود اثربخشی نظارتی و کاهش بار انطباق تجاری. در هر کدام از این حوزهها، تنظیمگران میتوانند از همان ابزار و فناوریها برای دستیابی به دستاوردهای چشمگیر استفاده کنند. در ادامه، به هر یک از این حوزه ها و نمونههایی از کاربرد ابزارهای تجاری و فناورانه در هر حوزه خواهیم پرداخت.
(الف) افزایش بهرهوری داخلی
خودکارسازی فعالیتهای دستی: یکی از چالشهای عمده تنظیمگران، پردازش مقادیر زیادی اسناد کاغذی و انجام کارهای تکراری و فشرده است. چگونه میتوان بدون اتلاف بودجه، اینگونه کارها را به سرعت و کارآمدتر انجام داد؟ نهادهای دولتی برای کوتاه کردن زمان انتظار و آزاد کردن وقت کارکنان برای رسیدگی به موارد پیچیدهتر، از فناوریهایی مانند HDP استفاده کردهاند.
به عنوان نمونه، مركز ارزيابي و تحقيقات دارويي سازمان غذا و دارو (CDER) در ارزیابی فرآيند تولید و جایگزینی محصولات دارویی از RPA استفاده ميكند. این خودکارسازی، زمان پردازش برنامه را 93 درصد کاهش داده، 5 هزار و 200 ساعت کار دستی را از بین برده و سالانه 500000 دلار صرفهجویی اقتصادی به دنبال داشته است. به طور مشابه، سازمان درآمد و گمرک انگلستان خسته کنندهترین جنبهی کاری مرکز تماس خود، یعنی بخشی که شماره پروندهها را باز میکند، را خودکارسازی کرده است،. این آژانس از RPA برای ایجاد یک داشبورد برای بیش از 7،500 مشاور مرکز تماس خود استفاده کرده است که به طور خودکار پروندههای مربوطه را هنگام پاسخ دادن به تلفن، روی صفحه نمایش باز کرده و به نمایش میگذارند. این سازمان تخمین زده است که با این بهینهسازی، زمان بررسیها و رسیدگی به موضوعات، 40 درصد و هزینه پردازش 80 درصد کاهش یافته است.
بهینهسازی اقدامات بازرسی و اجرا: چگونه میتوان کسانی که در معرض بالاترین میزان نقض مقررات هستند را پیش بینی کرد و منابع بازرسی و اجرای خود را با کارایی بیشتری به کار گرفت؟
به عنوان نمونه، منطقه سلامت نوادای جنوبی از اپلیکیشنی استفاده میکند که از فناوریهای پردازش زبان طبیعی به همراه برچسب جغرافیایی، برای کمک به تشخیص سریع مسمومیتهای غذایی در رستورانهای مختلف از طریق پیامهای منتشر شده توسط کاربران توییتر استفاده می کند. در نمونه دیگر، سازمان آتش نشانی شهر نیویورک (FDNY) که هر ساله میتواند تنها حدود 50،000 از بیش از 300،000 ساختمان شهر را از نظر خطر آتش سوزی بازرسی کند، سیستمی به نام FireCast ساخته است تا به شناسایی ساختمانهایی که بیشتر در معرض خطر هستند کمک کند. با استفاده از FireCast، شهر نیویورک در سال 2015، برای اولین بار از سال 1916، در اثر آتش سوزی تلفاتی نداشته است.
همچنین به عنوان نمونههایی از کاربرد ابزار تجاری، می توان به جمع سپاری اشاره کرد که در شهر بوستون با کمک شرکت Yelp انجام شد و نظرات کاربران این شرکت برای اولویت بندی در موضوعات امنیت غذایی مورد استفاده قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل حجم زیادی از نظرات عمومی: درک کامل نظرات عمومی درباره یک قانون جدید میتواند مدت زیادی طول بکشد. بنابراین، میتوان بخشی از این فرآیند را به صورت خودکار انجام داد. افراد و سازمانها به طور فزایندهای از رباتها برای ارسال نظرات «جعلی» برای تقویت موقعیتهای خود استفاده میکنند.
به عنوان نمونه، نهاد تنظیمگر رسانه در آمریکا(FCC) از تجزیه و تحلیل و هوش مصنوعی برای شناسایی و مبارزه با چنین فعالیتهایی استفاده میکند. تنها در یک نمونه، تحلیلگران FCC با استفاده از هوش مصنوعی، صدها هزار نظر دارای ساختار جمله و پاراگراف یکسان را کشف کردند.
(ب) بهبود اثربخشی نظارتی
پیش بینی مشکلات و حسکردن تغییرات ناگهانی: چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که وقتی مدلهای تجاری جدید بازارها را مختل و دچار تغییرات عمده میکنند، ما محافظت شدهایم؟
به عنوان نمونه، یک تنظیم کنندهی مالی میتواند از تجزیه و تحلیل و تکنیکهای متن کاوی، برای تشخیص آنکه کدام فناوریها یا محصولات ممکن است پایداری سیستم مالی و اقتصادی را مختل کنند و برای جلوگیری از وقوع آن، چه اقداماتی باید انجام گیرد، استفاده کند.
همچنین به عنوان نمونههایی از کاربرد ابزار تجاری، شرکت Good Judgment با همکاری انستیتو Mack درخصوص مدیریت نوآوری رویدادی دربارهی پیش بینی نوآوریهای حوزهی خودرو راه اندازی کردند. هدف از این کار پیش بینی دقیقتر روندهای خودروهای الکتریکی و خودران بوده است. در این چالش 1530 نفر شرکت کردند و 9500 پیش بینی در این خصوص بدست آمد.
مبارزه با کلاهبرداری: چگونه میتوان بدون استخدام تعداد زیادی از بازرسان اضافی، تقلب و کلاهبرداری را کاهش داد؟
بسیاری از سازمانهای نظارتی در حال حاضر از تجزیه و تحلیل و هوش مصنوعی برای شناسایی کلاهبرداری استفاده میکنند. به عنوان مثال، اداره تجارت دانمارکاز هوش مصنوعی برای شناسایی کلاهبرداری و برجسته سازی خطاهای اساسی در صورتهای مالی استفاده میکند. همچنین هیئت مالیاتی و گمرکی استونی همچنین، از تجزیه و تحلیل و کلاندادهها برای کشف تقلب استفاده میکند.
بازاندیشی توسعه: چگونه میتوان گفتگوی سازندهتری با اخلالگران در کسب و کار ایجاد کرد؟
استارتاپهایی که صنایع مستقر را دچار تغییر و تحول اساسی (اختلال) میکنند، اعم از تاکسیها، هتلها یا بانکها، غالباً با مدلهای تجاری کاملاً جدیدی وارد بازار شوند و معمولاً بدون درخواست مجوز از دولت ورود پیدا میکنند. عدم شکل گرفتن فضای گفتگو بین مبتکران و تنظیم کنندهها، اغلب باعث اصطکاک میشود و میتواند منجر به محدودیت یا ممنوعیتهای آشکاری شود که ممکن است به نفع مردم نباشد. تنظیمکنندگان میتوانند از یکسری ابزار و استراتژی برای تسهیل گفتگو و تفاهم بیشتر، بهتر و سریعتر استفاده کنند. به عنوان مثال، ابزارهای دیجیتالی کانالهای جدیدی را برای تنظیم تعامل با شهروندان و ذینفعان در اختیار تنظیم کنندهها قرار میدهند.
انطباق با اشاره: چگونه میتوان انطباق را بدون تشدید اقدامات نظارتی بیشتر تشویق کرد؟
برای تشویق شهروندان و مشاغل به پیروی از مقررات خاص مانند تمدید مجوزها، برخی از آژانسهای نظارتی از “nudges” استفاده میکنند، این اشارهها شامل تجزیه و تحلیل، هشدار ایمیلی و پیام رسانی متنی در ارتباطات از پیش طراحی شده است.
(ج) کاهش بار انطباق
منطقی سازی و ساده سازی مقررات: چگونه میتوان مقررات منسوخ شده یا تکراری را تشخیص داد؟
به عنوان نمونه، مرکز دیلویت با استفاده از متنکاوی و یادگیری ماشین بیش از 217،000 بخش از آیین نامه فدرال 2017 در ایالات متحده را تجزیه و تحلیل کرده و حدود18000 بخش حاوی متن را پیدا کرده که بسیار شبیه به متن سایر بخشها بوده است. این رویکرد نه تنها به كاهش حجم مقررات كمك میكند بلكه به تنظیمكنندگان نیز كمك میكند از تنظیم ناخواسته استانداردهای مختلف در مقررات مختلف جلوگیری كنند.
کاهش بار گزارشگری: چگونه میتوانیم از دادهها برای بهتر کردن نتایج نظارتی و کاهش بار گزارشگری استفاده کنیم؟
متأسفانه، دادههای نظارتی فعلی تا حد زیادی بدون اعمال استانداردهای مشترک جمع آوری میشوند. با اجرای استانداردهای داده و یکپارچهسازی سیستمها در سازمانها، تنظیم کنندهها میتوانند از دادههای مورد نیاز خود برای کاهش بار گزارشگری مشاغل استفاده کنند. استفاده از دادههای جمع آوری شده توسط جمعآوریکنندگان خارج سازمانی[6] دادهها نیز میتواند به کاهش بار گزارشگری کمک کند.
بهبود تجربه دولت به تجارت(G-to-B): چگونه میتوان هزینههای انطباق برای مشاغل را بدون به خطر انداختن امنیت مصرف کننده کاهش داد؟
با اتخاذ تجربهی مشتری (CX)، دولتها میتوانند با افزایش نرخ انطباق داوطلبانه، انطباق تجارت را آسانتر کنند. نیوزیلند چندین سال را صرف استفاده از ابزارهای CX برای کاهش هزینههای انطباق مشاغل و بهبود تجربه G-to-B نموده است. در تلاش دیگری برای بهبود تجربه مشتری، اداره مالیات استرالیا یک چت بات (ربات سخنگو) به نام الکس ایجاد کرد که از پردازش زبان طبیعی و گفتگو مکالمه برای پاسخ به سؤالات مربوط به مالیات بازدید کنندگان وب سایت استفاده میکند.
جمع بندی:
با ادامه پیشرفت فناوری، تنظیمگران با چالشهای فزایندهای در توسعه و اجرای قوانین و مقرراتی روبهرو میشوند که هدف آنها محافظت از شهروندان و اطمینان از بازارهای عادلانه است. با استفاده از ابزارهای تجاری و فناوری مانند مواردی که در اینجا بحث شد، تنظیمکنندهها میتوانند فرایندهای کاری خود را تغییر داده و نوآوری را تشویق کنند. اما در عین حال، تحقّق این دیدگاه یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. برای توسعه این تواناییها، نیاز به سرمایه گذاری پایدار از منابع مالی و سرمایه سیاسی، فرآیندهای مهندسی مجدّد و فرهنگسازی برای استفاده بهینه از آنها است. نکتهی اصلی این است که یک استراتژی برای حرکت به سمت نوسازی نظارتی، نیازمند تجهیز تنظیمگران به فناوری و سپس راهاندازی موارد آزمایشی، یادگیری و نهایتاً مقیاسگذاری آنچه در سازمان به کار گرفته میشود، خواهد بود.
به دنبال بحران مالی سال 2008، مقررات و تنظیمگری در بخش مالی با نرخ فزاینده ای افزایش یافت. همچنین در این دوران شاهد افزایش اختلال در استفاده از فناوری در بخش مالی بودیم. موفقیتها در حوزه فناوری، تعداد شرکتهای فعال در حوزه فناوریهای مالی (Fintech) که محصولات فناوری محور را برای بهبود تجربه مشتری و تعامل آن ها با مؤسسات مالی ایجاد میکنند، افزایش داده است. اتکا به داده های مشتریان برای تولید محصولات دیجیتالی، نگرانیهایی را در بین نهادهای تنظیمگری ایجاد کرده است. این نهادها خواهان ایجاد قوانین و مقررات بیشتری در مورد حریم خصوصی و محافظت از دادهها هستند. همراهی بیشتر قوانین و اقدامات تنظیمگرانه با بخشی متکی به فناوری، نیاز به فناوریهای تنظیمیار را به وجود آورد.
در گستره ادبیات این حوزه، دو دیدگاه اصلی درباره انقلاب فناوریهای تنظیمیار وجود دارد. در دیدگاه اول فناوریهای تنظیمیار منحصراً نتیجه بحران مالی سال 2008 و سونامی تنظیمگری ناشی از آن است. در دیدگاه دوم، فناوریهای تنظیمیار فقط یک افزونه برای FinTech می باشد که با تقاضای روزافزون دیجیتالی کردن تنظیمگری همراه شده است. توضیحات ارائه شده توسط این دو دیدگاه بهتنهایی نمیتواند بهصورت جامع پدیده فناوریهای تنظیمیار را توضیح دهد. همچنین این یک امر بدیهی است که انقلاب فناوریهای تنظیمیار نتیجه تعدادی از نیروهای گسترده و قدرتمند است. بنابراین در ادامه به دلایل اصلی پیدایش فناوریهای تنظیمیار میپردازیم.
هفت دلیل اصلی پیدایش و تکامل فناوریهای تنظیمیار عبارتاند از:
سونامی تنظیمگری
محیط تنظیمگری بعد از بحران مالی سال 2008 بهطور مداوم در حال گسترش بوده است. تقاضا نیز برای مقررات جدید از طرف مردم، دولت و تنظیمگران رو به افزایش بوده است. این تقاضای روزافزون باعث گسترش وسیع و سریع در دامنه و پیچیدگی محیطهای تنظیمگری شده است. فناوریهای تنظیمیار به تعامل مؤثر با این چالشها کمک میکند.
فناوری
تحولات فناوری یکی دیگر از دلایل اصلی انقلاب فناوریهای تنظیمیار است. این یک امر بدیهی است که تحولات فناوری روشها و فرصت های جدیدی را برای مقابله با چالشهای تنظیمگری ممکن میسازد. بنابراین ایدههای جدید و هیجانانگیز کسبوکار توسط کارآفرینان مطرح میگردد که برای تنظیمگری آنها فناوریهای تنظیمیار یک پاسخ مناسب است.
فناوریهای مالی (FinTech)
همانطور که فوربس1 بیان کرده است، انقلاب FinTech نوآوریهای بسیاری را تولید کرده است. این موج نوآوریها در فضای کسبوکار منجر به تقاضایی شدید برای راهکارهای فناوریهای تنظیمیار شده است. بسیاری از نوآوریهای FinTech برای اثرگذاری مؤثر و بهرهور بر کارها نیاز به ادغام با تنظیمگریهای دیجیتال را دارند.
استانداردهای جدید
PSD2، بانکداری باز، اقتصاد در حال ظهور API ها و رایانش ابری بهعنوان فقط چند مورد از فناوریهای جدیدی هستند که ارائهدهندگان خدمات مالی برای تجارت خود به استفاده از آنها تمایل دارند. گاهی اوقات راهکارهای توسعهیافته توسط فناوریهای تنظیمیار پاسخی برای تنظیمگری این پیشرفتها هستند. حتی در مواردی وجود راهکارهای ارائه شده توسط فناوریهای تنظیمیار هستند که امکان تحقق برخی کسب کارها را ممکن میسازند.
عادات دیجیتال
مشتریان خواستار خدمات و محصولاتی هستند که مطابق با عادت روزافزون دیجیتالی آنها باشد. محصولات و خدمات باید در دستگاههای تلفن همراه قابلدسترسی باشند و ارتباطات باید از طریق کانالهای دیجیتال صورت گیرد. در این فضای تجارت که با تقاضای روزافزون خدمات دیجیتالی مواجه است، راهکارهای فناوریهای تنظیمیار به سازگار بودن کسبوکارها با فضای تنظیمگری کمک میکنند.
رقابت
بهکارگیری هوشمند فناوریهای جدید توسط بازیگران جدید یک چالش در کل خدمات مالی است. این چالش هماکنون پیش روی ماست و در آینده نیز خواهد بود. برخی از فعالان جدید این بازار، شرکتهای فناوری در سایر حوزهها هستند، چراکه آنها پتانسیل فناوریهای تنظیمیار را میفهمند و با فوریت وارد این حوزهها میشوند. بنابراین این ما با رشد قابل توجهی در بازیگران این حوزه مواجه هستیم که نیاز به فناوریهای تنظیمیار را افزایش می دهد.
بهرهوری هزینه
با افزایش حساسیت به هزینه، فناوریهای تنظیمیار به افزایش بهرهوری و کارایی کمک میکنند. درحالیکه بهعنوان یک اثر جانبی مطلوب، قابلیت ردیابی و ممیزی را نیز بهبود میبخشند.
تنظیمگری یکی از چندین سرویس است که بهتازگی با فناوری همراه شده است. درحالیکه تعریف فناوریهای تنظیمیار برای افراد مختلف دارای معانی مختلفی است، مطمئناً فناوریهای تنظیمیار با افزایش پیچیدگیها و افزایش هزینههای تنظیمگری توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در ادامه پنج مورد از رایجترین تعاریف فناوریهای تنظیمیار را ارائه میدهیم و به بحث و گفتگو میپردازیم تا بهوضوح بیان کنیم که فناوریهای تنظیمیار چیست؟
رگتک چیست؟
در این قسمت به پرکاربردترین و بیان مشترک در تعاریف فناوریهای تنظیمیار(رگتک) میپردازیم. برخی از این تعاریف میتواند مخصوص اهداف خاصی باشد. این اعتقاد که فناوریهای تنظیمیار لزوماً در مورد رایانش ابری یا SaaS است، یک فرضیه نادرست است. اگرچه این مسائل برای بسیاری از شرکتهای فناوریهای تنظیمیار مهم است. آنچه در روح تمام تعاریف فناوریهای تنظیمیار دیده میشود، این ایده است که فناوریهای تنظیمیار ابزاری برای استفاده از فناوریهای جدید جهت رفع چالشهای تنظیمگری می باشد. میتوان این گزاره را مطرح کرد که فناوریهای تنظیمیار در مورد ابزارهای دیجیتالی موردنیاز برای مدیریت پیچیدگی فضای تنظیمگری به وجود آمده است. به همین دلیل ما مؤکدا به تعریف(FCA) 2Financial Conduct Authority اشاره میکنیم:
فناوریهای تنظیمیار بر فناوریهای جدید و توسعه یافته بر بستر دیجیتال اطلاق میگردد، که به کسب و کارها در راستای غلبه بر چالشهای تنظیمگری در خدمات مالی کمک می کند.
باید توجه داشت که موضوع رایج این است که فناوریهای تنظیمیار نهتنها پیرامون انطباق با تنظیمگری، بلکه در مورد کارایی و بهرهوری نیز تعریف میگردد. البته فناوریهای تنظیمیار در مورد تسلط بر مقررات پیچیده و بازیابی مجدد توانایی کسبوکارها در کنترل بر انطباق با مقررات است. اما ما همچنین معتقدیم که یکی از تأثیرات ماندگار فناوریهای تنظیمیار، آزادسازی منابع و اجازه دادن به شرکتها برای توسعه مجدد کسبوکار خواهد بود.
در ادامه هفت روند برتر رگتک که باید در سال 2020 موردتوجه قرار گیرند را بررسی میکنیم.
نقش کلیدی فضای ابری در ایجاد انطباق با مقررات
گسترش فناوریهای تنظیمیار در فضای ابری در حال سرعت گرفتن است. خدمات مبتکرانه مبتنی بر فضای ابری در حال شکلگیری هستند. این پدیده به دلیل جایگاه مستحکم اکوسیستم فناوریهای تنظیمیار در چشمانداز انطباق با الزامات رخ داده است. به دلیل تغییر شکل بیوقفه در عملیات انطباق با مقررات، موانع سازگاری با فنّاوری در حال فروپاشی هستند. بهعنوانمثال میتوان به اشتراکگذاری دادهها، بازرسیهای دائمی و بیدرنگ، راهکارهای سفارشی برای انطباق بهعنوان سرویس اشاره کرد. GDPR برای کشورها و کسبوکارهایی که تحت نظارت اتحادیه اروپا فعالیت میکنند یک الزام اساسی است. شرکتها و متخصصان نظارتشده توسط GDPR به دنبال راههایی برای سازگاری با قوانین مربوط به حفاظت از دادهها و راههای اجرای آن هستند. جنبهای مهم از این دستاورد طراحی سامانههای سازمانی برای رعایت خودکار با استفاده از مدلهای SaaS API است.
تحول بیوقفه در مقررات دیجیتال
اصلاحات مداوم مقررات و دستورالعملهای که بهصورت متن ارائهشدهاند (حتی مواردی چون MiFID II، GDPR، AML، FinSA یا FinIA) برای باتجربهترین متخصصان ممکن است دلهرهآور باشد. فناوریهای تنظیمیار با تبدیل کتابچههای راهنمای متنی به دادههای مقرراتی قدرتمند دیجیتالی و پرداختن به تمام جزییات آنها بهعنوان یک تسهیلکننده قدرتمند ظاهر میشود. از این گذشته، استفاده از «انطباق بهوسیله طراحی» فرهنگ انطباق با الزامات را تقویت میکند. برنامههای مربوط به انطباق با الزامات، برای نظارت، کنترل و تولید گزارش یکپارچه طراحی میشوند. این کار با مسدود کردن یا تصویب اقدامات (بر اساس قانون)، از پاسخ سازمانی به سیاستهای هوشمند پشتیبانی میکند. بهعنوان یک “لایه انطباق”، چنین قوانینی رعایت مقررات داخلی را برای انواع مختلف تجارت، صنایع، جغرافیا و سایر قوانین تضمین میکند. خودکارسازی در فرآیندهای انطباق، خطرات خطای انسانی را به حداقل میرساند، هزینههای عملیاتی و کنترلهای تنظیمگری را کاهش میدهد و بهوسیله یک سیستم پایدار انطباق با الزامات و چابکسازی سازمانی، از مجازات های احتمالی جلوگیری میکند. آندریاس استروسل، مهندس تنظیم مقررات Apiax میگوید، این در مورد “آزاد کردن پتانسیل مجموعههای مقررات دیجیتال تنظیمگری و کاربردی سازی در کار روزانه است3“.
سازگاری گسترده فناوریهای تنظیمیار با پارادایم تنظیم گران
با افزایش فشار تنظیمگری، سازمان ها و تنظیم گران به طور مشابه تلاش می کنند تا تفسیر خود را از دامنه وسیع برنامه های تجاری ارائه کنند. در یک سال گذشته، شاهد ابهامات قابل توجهی در سطح صنعت مالی بوده ایم زیرا خود تنظیم گران تلاش کرده اند در مورد قوانین خود مشاوره دهند5. بنابراین ما از تنظیم گران انتظار داریم که از فناوریهای تنظیمیار برای دیجیتالی کردن و رمزگشایی مقررات پیچیده و طولانی استفاده کند. قابلیت های پیشرفته فناوریهای تنظیمیار می تواند خطرات خاص موردی را ارزیابی کرده و بانکهای اطلاعاتی جهانی را در سطوح مختلف تعامل (از جمله در هنگام ایجاد روابط تجاری جدید و بازرسی ها در برابر پولشویی در تجارت) در اختیار کاربران قرار دهد. فناوریهای تنظیمیار به عنوان راه حل نهایی برای تسهیل در انطباق با الزامات، با حداقل هزینه و حداکثر بهرهوری عملیاتی، به عنوان راه حل نهایی ظهور می یابد. دلیل این امر سازگاری گسترده فناوریهای تنظیمیار با پارادایم تنظیم گران است.